-
باران و لثه هایش
دوشنبه 3 مردادماه سال 1390 22:20
بارانم لثه هایش خیلی می خارد برای همین خیار را به لثه هایش می مالد تا کمی ارام گیرد. پی نوشت مادر باران از تمام عزیزان و دوستان که با یاداشتهای محبت امیز خود به بارانم لطف دارند کمال تشکر وامتنان را دارد.
-
فرشته ای در خواب
سهشنبه 28 تیرماه سال 1390 08:13
شما می دانید فرشته های خوابیده به چه فکر می کنند ؟ بچه که بودم ، مامان می گفت نوزادها توی خواب با فرشته ها صحبت می کنند . دیده اید گاهی بچه ها در خواب بغض می کنند یا می خندند ؟! آن وقتها از مامان که سئوال می کردم می گفت داره با فرشته اش صحبت می کنه ! وقتهایی هست که فرشته به نی نی میگه مامانت دیگه نیست و تنهات گذاشته ،...
-
باران ونیایش
جمعه 24 تیرماه سال 1390 13:09
Normal 0 false false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 نیایش با کمی تعجب میگوید کمی تپل نشده است؟ بعد گفت زن دایی : باران را میشه بزارین رو پاهام .زن دایی خیلی سنگینه پاهام درد گرفت میشه بردارین . کاش میشد باران مال من بود , من مامانش بودم. بازباران چون همیشه نمنمک بر روی شیشه مینویسه تا بدونی...
-
باران عشق
دوشنبه 20 تیرماه سال 1390 22:37
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 بارانم هفته پیش عمه جونش را دید وکلی ذوق کرد دعای باران چرا؟ دعای عشق بخوان این روزها دلها تشنه ترند تا زمین ها. خدایا کمی عشق بباران...
-
و آغازی به نام باران
جمعه 17 تیرماه سال 1390 21:58
تازه رسیده ام . روی ایوان خانه پدری نشسته ام و از دیدن گلها و درختان سرسبز باغچه لذت می برم . باد می وزد و موهای آشفته ام را آشفته تر می سازد . پدر قران می خواند . مادرم با من به آرامی سخن می گوید . تلفن زنگ می زند و من با دوستم در حال صحبت هستم که .... باران در آغوش مادرش به ما می پیوندد . نمی دانم چگونه با دو سه...