باران ولباس مشکی

نازنین پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 16:54 http://www.fun3nter.com/links/

سلام و خسته نباشید

من نازنین هستم مدیر بخش آشپزی سایت فان سنتر- وبلاگ بسیار زیبایی دارین
با محتویات پربار و ارزشمند- ازتون میخوام به سایت منم سر بزنید و در صورتی که
مایل بودید شما مارو جزو دوستانتون قرار بدید (و متقابلا ما نیز همینطور)...
http://www.fun3nter.com

لطفا برای ورود به صفحه همکاری (تبادل لینک رایگان) از لینک زیر استفاده کنید...

http://www.fun3nter.com/links/

قطعا همکاری با شما دوست عزیز مایه سرافرازی و سربلندی برای ما هست.

با تشکر از شما- نازنین رادان - [گل][گل]

سهبا پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 19:10 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

قربونش بره عمه ! فدای اون نگاه قشنگش ! چه سربندی هم بستی براش ! حالا از چی تعجب کرده داداشی ؟
راستی , َشما چرا دیگه سر نمیزنی به سرای خواهر ؟

میکائیل جمعه 11 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 20:09 http://sizdahname.blogsky.com

سلام برادر
خدا حفظش کنه این فرشته مهربونو....
برادر این حجم عکس هایتان را کمی کم کنید... خیلی دیر باز میشود

سمیرا شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:58 http://nahavand.persianblog.ir

خداحفظش کنه ...براش اسپند دود کنید آقا مهدی...

حمید یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 15:17 http://samandis.blogfa.com

ماشالا. نگاش کن چقد بزرگ شده!
ببین چجوری نگاه می کنه؟ دلت میخواد بخوریش!

سهبا جمعه 18 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 20:45 http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

یادش بخیر . هر کدوم از داداشها , همچین که به دوسالگی می رسیدند , لباس مشکی به تن , دست بابا رو می گرفتید و می رفتید هیات واسه زنجیر زدن و سینه زدن ! و من که از همان بچگی با مفهوم لباس مشکی و عزاداری برای امام حسین , آشنا بودم !
حالا باران که از شما هم جلوتر افتاده به ظاهر ! یکسال نشده مشکی تنش می کنی داداش مهدی ؟!